داموندمگ

حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

DAMOND
حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

مفاهیم حمایت و مقاومت، جزء مبانی اصلی تحلیل تکنیکال محسوب می‌شوند و در ساختار اغلب استراتژی‌های معاملاتی، به نوعی از این مفاهیم استفاده شده است. حمایت و مقاومت نشان‌دهنده نقاط کلیدی از نمودار قیمت است که نیروهای عرضه و تقاضا با هم روبه‌رو شده‌اند. با افزایش تقاضا، قیمت‌ها افزایش می‌یابند و حین افزایش عرضه، باید آماده ریزش قیمت‌ها باشیم!

به‌عبارت دیگر، حرکت قیمت‌ها در بازارهای مالی ناشی غلبه نیروهای عرضه و تقاضا بر یکدیگر است. در این مقاله توضیح می‌دهیم که حمایت و مقاومت چیست و چگونه می‌توانیم با استفاده از این مفاهیم، یک استراتژی معاملاتی مشخص تدوین کنیم و به سود برسیم.

مروری بر نکات کلیدی حمایت و مقاومت

  • حمایت به نقطه‌ای (یا ناحیه) از نمودار قیمت گفته می‌شود که به‌دلیل تجمع نیروی تقاضا یعنی خریداران، احتمالا حرکت نزولی قیمت در آنجا متوقف می‌شود.
  • مقاومت به نقطه‌ای از نمودار گفته می‌شود که به‌دلیل تمرکز نیروی عرضه یعنی فروشندگان، انتظار داریم حرکت صعودی قیمت متوقف شود.
  • روانشناسی بازار در شکل‌گیری این مفاهیم (و به‌طور کلی تحلیل تکنیکال) نقش مهمی ایفا می‌کند زیرا معامله گران بر اساس رفتار گذشته قیمت در نمودار، به شرایط جدید واکنش نشان می‌دهند تا بتوانند آینده بازار را پیش بینی کنند.
  • برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت ابزار مختلفی از جمله نقاط کف و سقف بازار (High and Low)، خطوط روند، میانگین‌های متحرک، انواع پیوت‌های قیمتی و… وجود دارد.

حمایت و مقاومت به زبان ساده

  • حمایت

در تعاریف تئوریک، حمایت به ناحیه‌ای از نمودار قیمت گفته می‌شود که قدرت خرید یا تقاضا در آن نقطه به اندازه‌ای قوی است که از کاهش بیشتر قیمت جلوگیری می‌کند؛ بنابراین در جریان روند نزولی و رسیدن قیمت به این سطح، خریداران وارد بازار شده و منجر به جهش قیمت از این ناحیه می‌شوند.

هر چه به ناحیه حمایتی نزدیک می‌شویم، خریداران بیشتری وارد بازار می‌شوند و در طرف مقابل، معمولا فروشندگان کمتری در این نواحی وجود دارند؛ زیرا قدرت گرفتن خریداران و احتمال بالای بازگشت قیمت، ریسک فروش در این نواحی را چند برابر می‌کند.

  • مقاومت

ناحیه‌ای از نمودار قیمت که تجمع نیروی عرضه یعنی فروشندگان منجر به ریزش قیمت‌ها می‌شود، مقاومت نام دارد. سطح مقاومتی به‌منزله مانعی پیش‌روی صعود قیمت است. هر چه قیمت به نقطه مقاومت نزدیک‌تر می‌شود، فروشندگان بیشتری وارد بازار می‌شوند تا در نهایت با غلبه نیروی عرضه بر تقاضا، روند افزایشی قیمت متوقف شده و حتی ممکن است با یک روند نزولی سنگین مواجه شویم!

از لحاظ تئوریک، معامله گران تکنیکالی در نواحی مقاومتی وارد معاملات خرید نمی‌شوند زیرا عموم آن‌ها با رسیدن قیمت به این نواحی، انتظار ایجاد حرکات بازگشتی دارند و ریسک ورود به موقعیت خرید در چنین شرایطی بسیار بالا است.

حمایت و مقاومت

7 ابزار کاربردی برای تعیین حمایت و مقاومت

پس از درک مفهوم حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال، نوبت یادگیری روش‌های ترسیم این سطوح است. به‌طور کلی، روش‌ها و ابزار مختلفی برای تشخیص حمایت و مقاومت در نمودار قیمت وجود دارند که در این بخش به معرفی 7 ابزار کاربردی می‌پردازیم.

  • کف و سقف قیمت در حمایت و مقاومت (High and Low)

سطوح افقی حمایت و مقاومت

رایج‌ترین روش ترسیم سطوح حمایت و مقاومت، استفاده نقاط کف و سقف بازار است. در ناحیه کف (Low)، بازار یک واکنش صعودی داشته است و بر اساس قاعده تکرار تاریخ در نمودارهای قیمت (و البته روانشناسی جمعی بازار)، انتظار داریم که در بازگشت قیمت به این ناحیه مجددا شاهد یک واکنش صعودی باشیم.

در مورد نقاط سقف (High) بازار، با شرایط متفاوتی (بالعکس) سروکار داریم. در نقطه سقف یک واکنش نزولی داشته‌ایم و حین رسیدن قیمت به این ناحیه، توقف در روند صعودی و ایجاد یک حرکت بازگشتی نزولی دور از ذهن نیست! در همین زمینه، به نمودار زیر توجه کنید.

  • محدوده خنثی (رنج)

محدوده خنثی یا رنج

حتما در نمودارها با دوره‌های زمانی مواجه شده‌اید که قیمت به صورت رفت و بازگشتی درون یک محدوده نسبتا کوچک و مشخص نوسان می‌کند. این محدوده‌های خنثی یا اصطلاحا رنج بازار، نشان‌دهنده وجود تعادل میان نیروهای عرضه و تقاضا است. در واقع یک محدوده رنج نقش مهمی به‌عنوان ناحیه بازگشت یا ادامه روند ایفا می‌کند.

مطلب پیشنهادی داموندمگ:  تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست؟

خروج قیمت از محدوده خنثی، حاکی از غلبه یکی از گروه‌های فعال در بازار یعنی خریداران و فروشندگان، بر دیگری است! به بیان ساده، شکست محدوده از ناحیه بالا به معنی پیروزی خریداران و شکست ناحیه پایینی، نشان‌دهنده قدرت بیشتر فروشندگان است.

  • خط روند

کانال صعودی متشکل از 2 خط روند

خطوط روند یکی از بهترین ابزار ترسیم حمایت و مقاومت محسوب می‌شوند. برای درک ماهیت و نحوه ترسیم خط روند، پیشنهاد می‌کنیم که مقاله «روند چیست؟» را با دقت و به‌طور کامل مطالعه کنید! شما با اتصال حداقل 2 نقطه کف (Low) می‌توانید یک خط روند صعودی رسم کنید و در حالت معکوس، از اتصال حداقل 2 نقطه سقف (High) نمودار یک خط روند نزولی ترسیم می‌شود.

زمانی که در نمودار یک خط روند صعودی داریم، انتظار می‌رود با رسیدن قیمت به این نقطه، خط روند به‌عنوان یک ناحیه حمایتی عمل کند و واکنش صعودی در نمودار ایجاد شود؛ اما حین رسیدن قیمت به خط روند نزولی انتظار می‌رود که با ورود فروشندگان در ناحیه مقاومتی، با کاهش قیمت رو‌به‌رو شویم.

  • اعداد رند

عدد رند 40 هزار دلار در نمودار بیت کوین

یکی از تکنیک‌های قدیمی و به‌نسبت ساده تعیین سطوح حمایت و مقاومت، استفاده از اعداد رند در نمودار قیمت است. از لحاظ روانشناسی، حین رسیدن قیمت به اعداد رند، معمولا واکنش‌های خاصی در نمودار مشاهده می‌شود؛ چون زمانی که قیمت یک دارایی نظیر بیت کوین در یک عدد کامل مثلا 40 هزار دلار قرار می‌گیرد، افراد حس می‌کنند که آن دارایی به قیمت منصفانه‌ای رسیده است و اقدام به معامله می‌کنند.

همچنین برخی معتقدند که معامله‌گران بزرگ (نهنگ های ارز دیجیتال) اغلب معاملات خود را در محدوده اعداد رند انجام می‌دهند و از این لحاظ، اعداد رند اهمیت بالایی دارند. در واقع تجمع سفارشات سنگین در این نواحی، منجر به قدرت واکنش بالای قیمت در این سطوح می‌شود. به‌عنوان یک نکته مهم در نظر داشته باشید که صرفا معامله بر اساس اعداد رند، ریسک بسیار بالایی دارد و بهتر است در سطوحی که عدد رند با یک ابزار تحلیلی دیگر تلاقی پیدا کرده است، اقدام به خرید و فروش کنید.

  • میانگین متحرک

ناحیه حمایتی مربوط به میانگین متحرک

اغلب معامله گران تکنیکالی از اندیکاتورهایی مثل میانگین متحرک برای پیش بینی آینده کوتاه‌مدت بازار استفاده می‌کنند، اما در بسیاری مواقع از کارایی مناسب میانگین‌های متحرک به‌عنوان سطوح حمایت و مقاومت، غافل می‌شوند. میانگین متحرک، یک خط دائما در حال تغییر است که خروجی آن بر اساس میانگینی از داده‌های قیمتی گذشته در یک بازه زمانی مشخص (مثلا 14 روز اخیر) تعیین می‌شود.

در جریان روندهای صعودی، قیمت در بالای میانگین متحرک قرار می‌گیرد و خط میانگین، به‌عنوان یک حمایت برای قیمت عمل می‌کند؛ یعنی حین رسیدن قیمت به میانگین در جریان حرکات اصلاحی، احتمالا یک حرکت یا حداقل واکنش صعودی در نمودار پدید می‌آید. در یک روند نزولی، خط میانگین در بالای قیمت قرار گرفته و نقش مقاومتی دارد. یعنی با رسیدن قیمت به میانگین متحرک، انتظار داریم یک حرکت بازگشتی در جهت روند نزولی ایجاد شود.

میانگین‌های متحرک و یا سایر شاخص‌های (اندیکاتور) محاسباتی، به‌عنوان سطوح حمایت و مقاومت خودکار در نظر گرفته می‌شوند؛ زیرا نیازی به ترسیم توسط تحلیلگر نداشته و به‌صورت پیش‌فرض در تمام پلتفرم‌های تحلیلی وجود دارند. تنها نکته مهم در این زمینه، تعیین نوع میانگین متحرک و بازه زمانی آن است که بدین منظور، با تست و بررسی عملکرد اندیکاتور در داده‌های قیمتی گذشته بازار می‌توانیم به ترکیب بهینه برسیم.

برای آشنایی با ماهیت میانگین‌های متحرک و نحوه استفاده از آن‌ها، مقالات بعدی تحلیل تکنیکال وبلاگ داموند را حتما مطالعه کنید!

  • فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci retracements)

 فیبوناچی اصلاحی

سطوح فیبوناچی اصلاحی به‌عنوان حمایت و مقاومت‌های پنهان در نمودار قیمت در نظر گرفته می‌شوند. این ابزار تحلیلی برگرفته از دنباله اعداد فیبوناچی است که در قرن سیزدهم توسط ریاضیدان ایتالیایی لئوناردو پیزا کشف شد. فیبو اصلاحی شامل سطوحی از موج قیمتی قبلی است که در جریان اصلاح بازار، احتمال دارد قیمت در این سطوح توقف داشته باشد یا به روند قبلی بازگردد.

رایج‌ترین سطوح فیبوناچی اصلاحی شامل %6/23، %2/38، %50، %8/61 و %6/78 است. در مورد سطح %50 توجه داشته باشید که این سطح واقعا مربوط به درصدهای فیبو اصلاحی نیست اما بر اساس قواعد تحلیل تکنیکال کلاسیک، حین اصلاح قیمت ناحیه %50 موج قبلی یکی از سطوح مهمی به‌شمار می‌رود که احتمالا بازار در آنجا توقف می‌کند.

مطلب پیشنهادی داموندمگ:  دامیننس بیت کوین یا سلطه بیت کوین چیست؟ + کاربردها

ما در مورد ماهیت، انواع و کاربرد نسبت‌های فیبوناچی در تحلیل تکینکال، در مقالات بعدی وبلاگ داموند به‌‌طور مفصل صحبت می‌کنیم اما به‌عنوان یک نکته برای استفاده از فیبو اصلاحی باید بدانید که برای ترسیم این ابزار روی نمودار، به 2 نقطه کف یا سقف معتبر نیاز دارید تا به‌عنوان نقاط شروع و پایان موج قیمت از آن‌ها استفاده کنید.

  • نقاط پیوت

حمایت و مقاومت مربوط به پیوت

معامله گران تکنیکالی (اغلب کوتاه‌مدت) از این ابزار برای شناسایی سطوح احتمالی حمایت و مقاومت در نمودار استفاده می‌کنند. پیوت‌ها انواع مختلفی دارند که شامل پیوت‌های محاسباتی، ماژور و مینور کلاسیک (بر اساس تایم‌ فریم و مقدار حرکت قیمت) و پیوت‌های پرایس اکشن است.

پیوت‌های محاسباتی (که خود انواع مختلفی دارند!) به‌دلیل سهولت استفاده در قالب اندیکاتورهای پیش‌فرض و تعداد نسبتا بالای سطوح احتمالی چرخش قیمت، طرفداران بیشتری دارند و عمدتا توسط معامله گران روزانه استفاده می‌شوند. این سطوح نموداری بر اساس داده‌های باز شدن (O)، بسته شدن (C)، بیشترین (H) و کمترین (L) کندل‌های قیمتی در تایم فریم‌های مختلف (رایج‌ترین تایم فریم روزانه است) و در قالب فرمول‌های مشخصی که اغلب به‌صورت ماشین‌حساب‌های آنلاین نیز در دسترس است، محاسبه می‌‌شوند.

معامله گران می‌توانند از سطوح مربوط به پیوت‌ها به‌عنوان نقاط ورود، حد ضرر و سود استفاده کنند. در مورد سطوح پیوتی (منظور پیوت‌های محاسباتی) توجه داشته باشید که اگر این نقاط با سایر ابزار تعیین حمایت و مقاومت نظیر کف و سقف قیمت تلاقی داشته باشند، سطح مذکور از اهمیت بیشتری برخوردار است.

 

حمایت و مقاومت استاتیک یا داینامیک؟!

سطوح حمایت و مقاومت از نظر ماهیت به 2 دسته استاتیک (ثابت) و داینامیک (پویا) تقسیم می‌شوند. همانطور که از اسم آن پیدا است، مقدار عددی و جایگاه نموداری یک سطح ثابت یا استاتیک، بر اساس عامل زمان تغییر نمی‌کند و در هر شرایطی یکسان است.

مثلا وقتی گفته می‌شود که سطح 50 هزار دلار یک حمایت استاتیک برای بیت کوین است، با گذشت زمان یا ثبت کندل‌های جدید در نمودار، این سطح جابه‌جا نمی‌شود و کماکان تا قبل از شکست، ماهیت حمایتی خود را در این ناحیه حفظ می‌کند.

در مورد سطوح داینامیک یا پویا با شرایط متفاوتی رو‌به‌رو هستیم. حمایت و مقاومت داینامیک به‌دلیل ماهیت ابزار تکنیکالی، بر اساس فاکتور زمان و ثبت داده‌‌های قیمتی جدید در نمودار تغییر می‌کند.

به‌طور مثال، حین استفاده از خطوط روند و میانگین متحرک به‌عنوان حمایت و مقاومت، بر اساس حمایت و مقاومت داینامیک تصمیم‌‌گیری می‌کنیم؛ چون مشخص نیست که قیمت دقیقا در چه نقطه‌ای به حمایت یا مقاومت می‌رسد. لازم به‌ذکر است که این سطوح نسبت به یکدیگر برتری ندارند و شما بر اساس روش تحلیل و استراتژی معاملاتی خود می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.

 

چگونه بر اساس سطوح حمایت و مقاومت معامله کنیم؟

بر اساس 2 رویکرد کلی می‌توانیم با این سطوح خرید و فروش کنیم:

  • شکست (ورود تهاجمی)

معامله گری بر اساس شکست سطوح حمایت و مقاومت 2 قانون کلی دارد:

  • اگر قیمت بالاتر از سطح مقاومت بسته شد، وارد موقعیت خرید می‌شویم.
  • اگر قیمت پایین‌تر از سطح حمایت بسته شد، وارد موقعیت فروش می‌شویم.

شکست صعودی سطح مقاومت

در این روش شما ورود زودهنگامی دارید و قاعدتا ریسک بالاتری هم وجود دارد. برای جلوگیری از ورود حین ایجاد شکست‌های کاذب (فیک) در نمودار، می‌توانیم از برخی تکنیک‌های تحلیلی نظیر حداقل مقدار مشخصی دور شدن از سطح حمایت یا مقاومت (بر اساس درصد یا واحد نوسانات قیمتی دارایی، مثلا دلار در نمودار اتریوم)، وجود کندل‌های پرقدرت (اصطلاحا فول بادی یا بدنه کامل) در زمان شکست، تغییر فاز (از نزولی به صعودی یا بالعکس) در برخی اندیکاتورها مثلا MACD یا ایجاد حجم سنگین و غیر معمول در حجم معاملات حین شکست، استفاده کنیم.

  • پولبک یا بازگشت قیمت بعد از شکست (ورود محافظه کارانه)

پولبک به ناحیه حمایتی شکسته شده

فلسفه معامله گری حین بازگشت قیمت یا پولبک (Pullback)، بر اساس قاعده تبدیل سطوح ایجاد شده است. طبق این مفهوم تکنیکالی، اگر یک حمایت یا مقاومت شکسته شود، انتظار داریم که ماهیت آن در نمودار قیمت تغییر کند؛ یعنی یک سطح مقاومتی بعد از شکست، به حمایت تبدیل می‌شود و در صورت بازگشت قیمت به آن، خریداران در این ناحیه از قیمت حمایت می‌کنند.

مطلب پیشنهادی داموندمگ:  شاخص ترس و طمع چیست؟ + کاربرد و نحوه استفاده

در حالت معکوس، یک سطح حمایتی پس از شکست، به مقاومت تبدیل می‌شود و به‌عنوان ناحیه‌ای برای ورود به موقعیت فروش استفاده می‌شود. پولبک بیشتر توسط معامله گران ریسک گریزی استفاده می‌شود که نمی‌خواهند بر اساس شکست‌های کاذب وارد بازار شوند یا به‌دنبال ورود در نقطه بهینه برای مدیریت ریسک معامله هستند.

در روش ورود محافظه کارانه، شما حین وقوع ایجاد شکست وارد بازار نمی‌شوید؛ بلکه صبر می‌کنید تا قیمت پس از ایجاد و تثبیت شکست (یعنی زمانی که تقریبا مطمئن شدیم که شکست کاذب نیست)، به سطح شکسته شده قبلی باز گردد تا وارد موقعیت خرید یا فروش شوید. البته توجه داشته باشید که شاید هیچوقت پولبک اتفاق نیفتد و قیمت به مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه دهد…

 

نکات حرفه‌ای که باید در مورد سطوح حمایت و مقاومت بدانید!

  • تعداد برخورد به سطوح

بر اساس اصول تحلیل تکنیکال کلاسیک، هر چه یک سطح حمایت یا مقاومت تعداد برخورد بیشتری داشته باشد، آن سطح معتبرتر است زیرا طبق قاعده روانشناسی جمعی بازار، تعداد بیشتری از فعالان بازار این سطح را به‌عنوان یک حمایت یا مقاومت معتبر پذیرفته‌اند؛ اما جدیدترین متد (روش) تحلیل تکنیکال یعنی پرایس اکشن، نظریه کاملا متفاوتی ارائه کرده است!

تحلیلگران تکنیکال پرایس اکشن معتقدند که هر چه تعداد برخوردهای بیشتری در یک سطح داشته باشیم، از قدرت آن سطح کاسته می‌شود؛ زیرا پس از تشکیل یک سطح حمایت و مقاومت، تعدادی سفارش خرید یا فروش در آن سطح قرار داده می‌شود. بنابراین با هر برخورد بخشی از این سفارشات معاملاتی مصرف شده و در نهایت، در برخوردهای بعدی (معمولا برخورد سوم به بعد) سطح قدرت خود را از دست داده و احتمال شکست بسیار بالا است.

  • قدرت پرتابی سطح

به یک نمودار قیمت نگاه کنید. سطوحی را که قیمت با قدرت و سرعت بالایی از آنجا شروع به حرکت کرده را نسبت به نواحی که قیمت با یک حرکت فرسایشی حرکت خود را شروع کرده است، مقایسه کنید. به‌نظر می‌رسد که سطوح دارای قدرت پرتاب بالا که قیمت با مومنتوم بالایی حرکت خود را از آنجا آغاز کرده است، برای معامله گران اهمیت بیشتری داشته باشند.

یک حرکت کند و ضعیف مطمئنا برای شما جذابیتی ندارد…

  • حجم معاملات حین شکست

اگر حین تشکیل یا شکست یک سطح حمایت یا مقاومت، حجم معاملات سنگینی (نسبت به شرایط عادی) ثبت شود، در این صورت با سطح معتبرتری روبه‌رو هستیم. از لحاظ روانشناسی، این پدیده نشان می‌دهد که تعداد معامله گران بیشتری (یا معامله گران بزرگ با حجم معاملاتی سنگین) در این سطوح اقدام به خرید و فروش می‌کنند. بنابراین زمانی که قیمت مجددا به آن سطح باز می‌گردد، احتمال وقوع یک واکنش قدرتمند بسیار زیاد است. ‌

  • تایم فریم

اغلب تحلیل گران تکنیکال معتقدند که سطوح حمایت و مقاومت تشکیل شده در تایم فریم‌های بزرگ‌تر، از اعتبار بیشتری برخوردارند…

  • ناحیه به‌جای سطح یا نقطه!

از آنجا که تحلیل تکنیکال یک علم دقیق نیست، شاید استفاده از نواحی حمایت و مقاومت به‌جای سطوح مفیدتر باشد. در واقع، گاهی اوقات سطوح بهتر عمل می‌کنند و برخی مواقع نواحی حمایت و مقاومت! هر چقدر عرض ناحیه کمتر باشد، سطح انتخاب شده دقیق‌تر است. اگر عرض محدوده حمایت یا مقاومت نسبتا باریک است و از لحاظ زمانی این محدوده مربوط به کمتر از 2 ماه اخیر است، استفاده از سطوح منطقی‌تر است؛ اما اگر با یک محدوده عریض چند ماهه روبه‌رو هستیم، بهتر است که از ناحیه حمایت و مقاومت استفاده کنیم.

 

کلام پایانی و یک هشدار مهم…

درست است که سطوح حمایت و مقاومت می‌توانند مسیر حرکت قیمت را تغییر دهند یا حداقل، برای مدتی روند بازار را متوقف کنند؛ اما همیشه نمی‌توانند روند قیمت را تحت تاثیر قرار دهند. باید این واقعیت را بپذیریم که قیمت همیشه به این سطوح احترام نمی‌گذارد! بنابراین حین معامله گری بر اساس سطوح حمایت و مقاومت (یا هر روش و ابزار تحلیل دیگری)، باید برنامه مدیریت سرمایه مشخصی داشته باشید تا در صورت شکست ناگهانی سطح، بتوانید ضرر را محدود کنید.

مطالعه و بررسی نظرات شما در بخش کامنت‌ها، باعث خوشحالی ما است و مطمئنا با استفاده از پیشنهادات مطرح شده، می‌توانیم محتوای آموزشی موثر و کاربردی‌تری در اختیار شما قرار دهیم…

دسته بندی مطالب
مطالب مرتبط
مطالب مرجع

ارز دیجیتال چیست؟

بلاک چین چیست؟

متاورس چیست؟

NFT چیست؟

دیفای (DeFi) چیست؟

صرافی غیرمتمرکز چیست؟

کیف پول چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست؟

ایردراپ چیست؟

استیکینگ ارز دیجیتال چیست؟

بیت کوین چیست؟

اتریوم چیست؟

تتر چیست؟

خرید و فروش ارز های دیجیتال
ما را دنبال کنید
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.