هر پروژه ارز دیجیتال برای شروع کار و جذب کاربران، باید توکنهایش را توزیع کند. روشهای و استراتژیهای مختلفی برای این کار وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به فروش توکن (به روشهای ICO، IEO، IDE و SAFT)، اختصاص داخلی (Initial allocation)، ایردراپ (Airdrop) و لاک دراپ (Lockdrop) اشاره کرد. در این مقاله، میخواهیم در رابطه با مورد آخر، صحبت کنیم.
با اینکه فروش توکن، محبوبترین روش عرضه توکنها است و به پروژهها کمک میکند تا مقداری سرمایه برای شروع کار جذب کنند اما بعضی از پروژهها، به دلایل خاصی ترجیح میدهند که توکنهای خود را با روشهای دیگری بین کاربران توزیع کنند.
گاهی اوقات، توسعهدهندگان پروژههای رمزارز تصمیم میگیرند تا برای جذب حداکثری کاربران و ایجاد یک کامیونیتی قوی و بزرگ، توکنهای پروژه را به صورت رایگان بین متقاضیان توزیع کنند.
لاک دراپ یکی از روشهای جدید توزیع توکنها است که با هدف جمعآوری سرمایه انجام نمیشود. در مقاله پیش رو، هر چیزی را که لازم باشد در رابطه با این روش توزیع توکن بدانید، برای شما توضیح خواهیم داد. با ما همراه باشید.
توزیع توکن و اهمیت آن
با معرفی هر پروژه جدید بلاک چینی، اپلیکیشن غیر متمرکز یا سازمان مستقل غیر متمرکز (Decentralized Autonomous Organization یا DAO)، یکی از اولین سوالاتی که مطرح میشود، در رابطه با چگونگی توزیع توکن بومی پروژه است. شاید این سوال خیلی پیچیده به نظر نرسد اما پیدا کردن جواب صحیح که تمامی متغیرها را در نظر بگیرد، اهمیت بسیار زیادی دارد.
به چندین دلیل، توزیع توکن باید به صورت عادلانه انجام شود. اول از همه اینکه هر پروژه برای توزیع توکن، باید بعضی از چهارچوبهای قانونی را در نظر داشته باشد. هر پروژه مهم ارز دیجیتال باید به بعضی از قوانین پایبند باشد تا هم از خودش و هم از کاربرانش، حفاظت کند.
برای مثال، عرضه اولیه سکه (Initial Coin Offering یا ICO) به دلیل اینکه از نظر قوانین ایالات متحده آمریکا، نوعی عرضه اولیه سهام محسوب میشود و فقط سرمایهگذاران آمریکایی باید بتوانند در آن شرکت کنند، محبوبیت خودش را از دست داده است.
دوم اینکه توکن باید بین یک جامعه هدف صحیح، توزیع شود. منظور از جامعه هدف صحیح، کسانی است که در پروژه فعالیت خواهند کرد و همسو با سرمایهگذاران اصلی پروژه هستند. این افراد، برای مدتهای طولانی از کامیونیتی پروژه، پشتیبانی خواهند کرد و مشارکت فعالانهای در پروژه خواهند داشت.
در مقابل، توسعهدهندگان پروژه باید تا جایی که میتوانند، مانع از رسیدن توکنها به دست والها یا رباتها شوند که میتوانند پروژه را بازیچه دست خودشان قرار دهند.
سومین عاملی که در توزیع عادلانه توکن باید به آن توجه داشت، فرایند کشف قیمت است تا کسانی که این توکن را هولد میکنند، متحمل ضرر زیادی نشوند. برای رسیدن به این هدف، نیاز به میزان کافی لیکوئیدیتی (تعداد کافی توکنها در یک قیمت مشخص) و شناوری (درصد در دسترس از کل ذخیره توکنی) است تا پروژه بتواند از روز اول، عرضه و تقاضای بازار را جذب کند.
اهمیت لیکوئیدیتی و شناوری کاملا مشخص است؛ زمانی که توکن پروژه از طریق یک صرافی (متمرکز یا غیر متمرکز) به درون سیستم اقتصادی دنیای کریپتو توزیع میشود، کشف قیمت میتواند نوسانات بسیار زیادی داشته باشد و به راحتی توسط والها، دستکاری شود. وقتی لیکوئیدیتی و شناوری در دسترس پایین باشند، هولدرهایی که مقادیر بسیار زیادی از توکن را دارند، به راحتی میتوانند قیمت توکن را بالا یا پایین ببرند.
با اینکه نوسان در قیمت میتواند جذاب باشد، خیلی برای بقای پروژه مطلوب نیست زیرا ممکن است بسیاری از مردم در فاز کشف قیمت متحمل ضرر شوند و ممکن است توسعهدهندگان پروژه به کسانی که میتوانند سرمایهداران بلند-مدت پروژه باشند، آسیب برسانند.
وضعیتی را در نظر بگیرید که تقاضا زیاد ولی عرضه کم باشد. فرض کنید که بازار برای خرید ۱۰ درصد از ذخیره توکنی، آمادگی داشته باشد که شناوری، فقط یک درصد باشد. قیمت توکن در ابتدا به صورت شارپی، سر به فلک میکشد زیرا تقاضا خیلی بیشتر از عرضه است. این فاز اولیه برای دارندگان توکنها بسیار جذاب است است اما هنوز، ۹۹ درصد از توکنها وارد بازار نشدهاند. بنابراین، قیمت بالای کنونی توکن، در نتیجه کمبود عرضه اولیه است و قطعا پایدار نخواهد بود. بنابراین، دورنمای بلند-مدت قیمت توکن، اصلا خوب نیست.
همانطور که میبینید، نتیجه پایین بودن نسبت عرضه به تقاضا، یک افزایش انفجاری در قیمت برای مدتی کوتاه و سپس، یک روند نزولی طولانی مدت است. این الگو به کسانی که در قیمتهای بالا توکن را میخرند، ضربه میزند و انگیزه کسانی را که قصد دارند توکن را برای مدتهای طولانی هولد کنند، از بین میبرد. گذشته از اینها، کسانی که پیش از افزایش ناگهانی قیمت، توکن را خریدهاند، انگیزه بسیار خوبی برای فروش آن در قیمتهای بالا دارند که همین مسئله نیز روند نزولی قیمت توکن را تقویت میکند. هیچ کدام از این وضعیتها، برای موفقیت طولانی مدت پروژه، مناسب نیستند.
در حالتی که عرضه بالا و تقاضا پایین باشد نیز وضعیت چندان بهتر نیست و روند نزولی، بدون روند شارپی افزایش قیمت، شروع میشود.
مدل های مختلف توزیع توکن
پیش از اینکه به موضوع اصلی این مقاله یعنی لاک دراپ بپردازیم، بد نیست که مدلهای مختلف توزیع توکن را برای شما کاربران گرامی مجله صرافی داموند، توضیح دهیم.
۱- مدل سرمایه گذاری خطرپذیر
منظور از مدل سرمایهگذاری خطرپذیر (Capital Venture یا CV)، عرضه توکن به صورت فروش آن از طریق رویدادهایی مثل عرضه اولیه توکن یا عرضه اولیه صرافی (Initial Exchange Offering یا IEO) است. بسیاری از پروژهها به دلیل هزینههای پیش رو برای توسعه و نگهداری، طی چندین مرحله اقدام به فروش توکن و گردآوری سرمایه میکنند.
سرمایهگذاری خطرپذیر پروژه سولانا، مثالی عالی برای این مورد است. مزیت استفاده از این رویکرد توزیع توکن برای توسعهدهندگان سولانا این بود که از روز اول به سرمایه لازم برای پیشبرد کارشان دسترسی داشتند اما مهمتر از این سرمایه اولیه، شبکهای بسیار خوب از متخصصان، تکنسینها و برنامهنویسان، بودند که توانستند محصول بسیار خوبی را وارد بازار کریپتو کنند.
توسعهدهندگان پروژه سولانا با تکیه بر سرمایه اولیهای که از فروش توکن جمع کردند و مهمتر از آن با تکیه بر دانش فنی متخصصانی که در اختیار داشتند، خیلی سریع توانستند این پروژه را از یک ایده به یک واقعیت موفق تبدیل کنند. در واقع، آنها به جای تمرکز روی ساخت کامیونیتی روی توسعه پروتکل تمرکز کردند.
نقطه ضعف استفاده سولانا از روش سرمایهگذاری خطرپذیر، این بود که سرمایهگذاران، انتظار داشتند در ازای سرمایهگذاری خود، توکنهای زیادی دریافت کنند. از سوی دیگر، با در نظر گرفتن اینکه این سرمایهگذاران با سرمایهگذاری روی سولانا (که در هنگام فروش توکن، چیزی بیش از یک وایت پیپر نبود)، ریسک بالایی را پذیرفتند، آنها انتظار داشتند که قیمت توکن خریداری شده، با سرعت بالایی رشد کند.
بعضی از فروشهای اولیه توکن SOL با قیمت چهار سنت به ازای هر توکن انجام شدند و در طی آن رویدادها، ۱۶ درصد از توکنهای اولیه به فروش رفتند.
در مرحله بعدی، قیمت هر SOL به ۲۰ سنت رسید و ۱۳ درصد از توکنهای اولیه به فروش رفتند و در دور بعد، ۵ درصد از توکنهای اولیه با قیمت ۲۲.۵ سنت فروخته شدند. به عبارت دیگر، یک سوم توکنهای سولانا با قیمتی بین ۴ تا ۲۲.۵ سنت به فروش رفتند. بنابراین، سرمایهگذاران خطرپذیر، همانطور که انتظار داشتند، برگشت سرمایه خوبی را تجربه کردند.
مشکل اینجا است که وقتی سرمایهگذاران خطرپذیر، که تعداد آنها در مقایسه با سرمایهگذارانی که بعدا به پروژه اضافه میشوند، خیلی زیاد نیست، سود خوبی میکنند، تعدادی وال در پروژه ایجاد میشود که میتوانند کنترل قیمت را در دست بگیرند و با فروش در هر قیمتی که می خواهند، قیمت توکن SOL را بالا و پایین کنند. در واقع، سولانا با داشتن بزرگترین «اختصاص داخلی توکن» در میان بلاک چینهای محبوب، کیف پولهای هزارتایی زیادی دارد.
سپس، کاربران معمولی SOL را در قیمت بالا میخرند، سرمایهگذارن خطرپذیر که کیف پولهای هزارتایی را در اختیار دارند، قیمت را پایین میکشند و این کاربران معمولی، ضرر میکنند. به دلیل ضرری که این کاربران متحمل میشوند، به احتمال زیاد در پروژه مشارکت نمیکنند و کمکی به ساخت کامیونیتی نیز نخواهند کرد.
همانطور که دیدید، هر پروژه ارز دیجیتال باید سعی کند توکنهایش را بین کاربران صحیح توزیع کند و مدل سرمایهگذاری خطرپذیر، مدل مناسبی برای این کار نیست. با این حال، این استراتژی توزیع توکنی، روش خوبی برای شروع است زیرا با جمعآوری سرمایه به توسعه بخش فنی پروژه کمک میکند.
۲- مدل ایردراپ
روش بعدی برای توزیع توکن که در این مقاله به آن میپردازیم، مدل ایردراپ است. در این روش که در سال ۲۰۲۰ توسط UNI و اخیرا توسط ENS، SOS و LOOKS محبوب شد، هر کاربر یا مشارکتکننده در اکوسیستم، مقداری توکن رایگان بر اساس مالکیت، مشارکت یا شاخص مشابه دیگری، دریافت میکند. در نگاه اول، این استراتژی عالی به نظر میرسد زیرا کاربران اولیه پروتکل را امتحان میکنند و برای این کار، پاداش میگیرند. با این حال، این روش توزیع توکن نیز مشکلات خاص خودش را دارد.
اول از همه اینکه کشف قیمت در مدل ایردراپ کار بسیار دشواری است و احتمال نوسانات قیمتی شدید در شروع کار پروژه وجود دارد. ENS مثال بسیار خوبی برای این مسئله است.
در نمودار بالا میتوانید قیمت توکن ENS در دو ماه اول معرفی این توکن بر حسب ETH را در صرافی یونی سواپ ببینید.
اغلب ایردراپها به صورت اعلام نشده انجام میشوند و بنابراین، کامیونیتی پروژه، زمان کافی برای سازماندهی و آمادهسازی ندارد. از این سرمایهداران جدید انتظار میرود تا متوجه ایردراپ شوند و بلافاصله حاکمیت پروژه را در دست بگیرند. در نتیجه، شور و انرژی زیادی در بین آنها ایجاد میشود اما زمانی که با مشکلات حاکمیتی مواجه میشوند، انرژی اولیه فروکش میکند و تعصب نسبت به پروژه خیلی سریع از بین میرود.
با اینکه معمولا، ایردراپها با نوسانات قیمتی زیادی همراه هستند و کامیونیتی پروژه کار سختی در سازماندهی بعد از ایردراپ دارند اما این شیوه توزیع توکن، مزیتهایی نیز دارد. برای مثال، مهندسی و توزیع گسترده شناوری در این روش کار بسیار سادهای است و به راحتی میتوان کاربران صحیح را بر اساس تراکنشهای کیف پولهای دیجیتالی آنها شناسایی کرد و به آنها پاداش داد.
یکی از معایب بالقوه مدل توزیع توکنی ایردراپ، نبود سازوکارهای جمعآوری کمکهای مالی برای توسعه اولیه پروژه است. از آنجایی که توکنها به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار میگیرند، توسعهدهندگان نیاز به منبع مالی جداگانهای برای استارت اولیه پروژه دارند.
معمولا، این منبع مالی با اختصاص توکنی پسنگرانه (Retrospective Token Allocation) به تیم توسعهدهنده انجام میشود؛ یعنی تیم برنامهنویسی و توسعه پروژه به صورت رایگان کار میکند و با ایردراپ، دستمزدش را میگیرد. با این حال، با توجه به مقیاس یا پیچیدگی پروتکل، ممکن این که این روش در عمل امکانپذیر نباشد.
هر دو مدل سرمایهگذاری خطرپذیر و ایردراپ، مزیتها و معایب خودشان را دارند. مدل سرمایهگذاری خطرپذیر به راهاندازی پروژه کمک میکند اما مشکلش این است که در این روش، توکنها بین کاربران هدف صحیح، توزیع نمیشوند. از سوی دیگر، در ایردراپها، توزیع عادلانه توکنها بین کاربران هدف صحیح راحت است اما نوسانات قیمتی غیرقابل پیشبینی و مشکلات حاکمیتی اولیه، اجتنابناپذیر هستند.
لاک دراپ؛ روشی جدید برای توزیع توکن
به دلیل مشکلات هر کدام از روشهای توزیع توکن سرمایهگذاری ریسکپذیر و ایردراپ، اخیرا روش جدیدی به نام Lockdrop برای توزیع توکن معرفی شده است که خیلی از مشکلات روشهای قبلی را ندارد. در ادامه مقاله، به معرفی این استراتژی جدید توزیع توکن میپردازیم. همچنان با ما همراه باشید.
لاک دراپ چیست؟
هدف لاک دراپ، توزیع شبکه جدیدی از توکنها بین طیف متنوعی از هولدرها یا مشارکتکنندگان در پروژه است. برای این کار، هولدرهای توکن یک شبکه، مثل اتریوم باید توکنهای خودشان را با یک قرارداد هوشمند و برای مدت مشخصی قفل کنند تا توکنهای شبکه جدید را دریافت کنند.
معمولا، هر چه مدت قفل شدن توکنهای موجود در قرارداد هوشمند بیشتر باشد، هولدرها، توکنهای بیشتری را در شبکه جدید، دریافت میکنند. پس از پایان دوره زمانی قرارداد هوشمند، توکنهای اولیه به مالک خود باز میگردند.
Commonwealth Labs اولین شرکتی بود که مفهوم لاک دراپ را معرفی کرد. این شرکت، نوعی استارت آپ حاکمیت-محور است که اولین لاک دراپ دنیای کریپتو را برای شبکه Edgeware انجام داد که خودش یک پلتفرم قرارداد هوشمند بر بستر بلاک چین پولکادات است.
لاک دراپ را میتوان با ایردراپ مقایسه کرد. ایردراپ، اولین روشی بود که برای توزیع گسترده توکنها بدون جمعآوری پول، مورد استفاده پروژههای ارز دیجیتال قرار گرفت. در ایردراپ، توکنها به صورت تصادفی به آدرسهای کیف پولهای دیجیتالی کاربران ارسال میشوند تا افراد بیشتری توکن را دریافت و در پروژه، مشارکت کنند. در بالا، مشکلات ایردراپها را به شما توضیح دادم و همانطور که گفته شد، بعضی از کاربران اصلا متوجه اضافه شدن توکنها به کیف پولهای خودشان نمیشوند.
لاک دراپ را میتوان نسخه اصلاح شدهای از ایردراپ برای توزیع رایگان توکنها در نظر گرفت. البته در این روش، داراییهای کاربران به صورت موقتی قفل میشوند و با اینکه این داراییها، نهایتا به کاربران باز میگردند، اما قفل شدن آنها، تعهدی نسبت به پروژه در کاربران ایجاد میکند. در نتیجه، کاربرانی که توکنها بین آنها توزیع میشوند، در مقایسه با کاربرانی که در ایردراپها توکن میگیرند، بسیار فعالتر خواهند بود و از همان شروع کار، به پروژه، علاقه نشان میدهند.
لاک دراپ چطور انجام می شود؟
Lockdropها با استفاده از قراردادهای هوشمند ایجاد میشوند. این قراردادهای هوشمند، توکنهای جدید را در ازای قفل کردن توکنهای دیگری، مینت یا ایجاد میکنند. پس از گذشت مدت زمان مشخصی، کاربران میتوانند هم توکنهای قفل شده و هم توکنهای جدید را دریافت کنند.
توسعهدهندگان پروژه، لاک دراپ را در پروتکلی که میخواهند قرارداد هوشمند را در آن ایجاد کنند، اعلام میکنند. کاربران برای شرکت در Lockdrop، داراییهای دیجیتالی خود را به صورت موقت در قرارداد هوشمند قفل میکنند. هر پروژه، از کاربران میخواهد تا توکنهای ارز دیجیتال خاصی مثل اتریوم، استیبل کوینها یا هر رمزارز دیگری را در قرارداد هوشمند قفل کنند. کاربران میتوانند پس از پایان تاریخ قرارداد هوشمند، توکنهای قفل شده را همراه با توکنهای جدید، دریافت کنند. هر چه تعداد توکنهای قفل شده بیشتر و زمان قفل شدن آنها بیشتر باشد، توکنهای جدید بیشتری به کاربر تعلق میگیرد.
محبوب ترین لاک دراپها در سال ۲۰۲۲
لاک دراپ Edgeware
Edgeware اولین پروژهای بود که از Lockdrop برای توزیع توکنهای خودش بین کاربران، استفاده کرد. لاک دراپهای Edgeware از سال ۲۰۱۹ شروع شدند و در آن، ۹۰ درصد از توکنهای پروژه از طریق لاک دراپها بین کاربران توزیع شد و تنها ۱۰ درصد، از توکنها به توسعهدهندگان پروژه تعلق گرفت.
مشارکتکنندگان در این لاک دراپها، باید توکنهای اتر خودشان را به مدت ۳ الی ۱۲ ماه در یک قرارداد هوشمند، قفل میکردند.
به ادعای تیم توسعهدهنده Edgeware، لاک دراپهای این پروژه، از موفقترین توزیعهای توکنی غیر متمرکز بوده است.
لاک دراپ استروپورت
استروپورت (Astroport) یک صرافی پولی است که از Lockdrop برای توزیع ۷.۵ درصد از توکنهای خودش بین کاربران، استفاده کرد. این پروژه، دور اول Lockdrop خودش را در شبکه LUNA انجام داد. تأمینکنندگان لیکوئیدیتی صرافی تراسواپت (Terraswap) میتوانند توکنهای به دست آمده در مرحله اول را تا دور دوم در استرپورت نگه دارند تا توکنهای بیشتری دریافت کنند. این احتمال وجود دارد که نقدینگی در این صرافی به مدت دو هفته تعلیق شود. برای شروع لیکوئیدیتی و افزایش قیمت در بازار، مشارکت کنندگان میتوانند توکنهای ASTRO یا UST خود را در مرحله سوم، وارد استخر ASTRO-UST کنند.
لاک دراپ پروتکل مارس
پروتکل مارس (Mars) بر بستر بلاک چین ترا (Terra) نوعی سیستم وامگیری غیر حضانتی (non-custodial) است. این پروتکل از یک سیستم Lockdrop مشابه با استروپورت برای توزیع توکنهای خودش استفاده کرد. کاربران میتوانستند توکنهای استیبل کوین UST را به مدت ۳ الی ۱۸ ماه در Red Bank قفل کنند. هر چه مدت قفل شدن UST در Red Bank بیشتر بود، توکنهای بیشتری به کاربر تعلق میگرفت.
این پروژه، هفت روز بعد از دوره مشارکت هفت روزه اولیه، یک مزایده بوت استریپینگ لیکوئیدیتی برگزار کرد. مشارکتکنندگان در این پروژه میتوانستند یک استخر لیکوئیدیتی MARS/UST بسازند تا کشف قیمت، آسانتر شود.
آیا مشارکتکردن در لاک دراپ ها ایده خوبی است؟
مشارکتکنندگان میخواهند دارایی خود را به پرسودترین و کمریسکترین شیوه ممکن، سرمایهگذاری کنند. استفاده از ETH یا UST به عنوان وثیقه در Lockdropها قطعا بازگشت سرمایه بهتری نسبت به پلتفرمهای بدون ریسک مثل Curve Finance دارد.
به طور کلی میتوان گفت که اگر پروژه، جذاب باشد و بخواهید مدتی طولانی در آن فعالیت داشته باشید، قفل کردن داراییها به منظور مشارکت در لاک دراپ ایده بدی نیست.
سوالات پر تکرار در رابطه با لاک دراپ
۱- لاک دراپ چه تفاوتی با ایردراپ دارد؟
در حالی که در ایردراپها، باید برای دریافت توکنهای رایگان، در مرحله آزمایشی پروژه مشارکت کنید، در لاک دراپها باید برای اینکه توکن پروژه به شما تعلق بگیرد، توکن دیگری را به مدت مشخصی در یک قرارداد هوشمند، قفل کنید.
۲- چرا در لاک دراپ ها شرکت کنم؟
شرکت کردن در لاک دراپهایی که از شما میخواهند تا استیبل کوینهای خود را قفل کنید، ریسک بالایی ندارد و در عمل، سود خالص است.
۳- آیا لاک دراپ ها رایگان هستند؟
بله. البته برای شرکت در این رویدادهای توزیع توکنی، باید یک توکن دیگر (مثل یک استیبل کوین) را به مدت مشخصی در یک قرارداد هوشمند قفل کنید.
جمع بندی
پروژههای ارز دیجیتال در شروع کار برای جذب مشارکتکنندگان و ایجاد کامیونیتی، باید توکنهای خود را با در نظر گرفتن عوامل بسیار مختلفی، به شکل عادلانهای بین کاربران هدف صحیح تقسیم کنند و مانع از رسیدن توکنها به دست کاربران خاصی مثل والهای کریپتو شوند.
سه روش کلی برای توزیع توکنها وجود دارد که شامل سرمایهگذاری خطرپذیر، ایردراپ و لاک دراپ هستند. به دلیل مشکلات سرمایهگذاری خطرپذیر و ایردراپها، اخیرا پروژهها به لاک دراپها گرایش پیدا کردهاند. در این استراتژی توزیع توکن، از کاربر خواسته میشود تا رمزارز دیگری مثل یک استیبل کوین را به منظور ایجاد تعهد نسبت به پروژه، برای مدت مشخصی قفل کند تا توکنهای پروژه به او تعلق گیرد. در حال حاضر، میتوان این روش را بهترین شیوه توزیع توکن در پروژههای ارز دیجیتال دانست که نیاز به سرمایه اولیه برای شروع کار ندارند.