نسبت ریسک به ریوارد یکی از اصلیترین معیارهای تریدینگ در بازارهای معاملاتی سنتی و ارزهای دیجیتال است. این معیار به معاملهگران کمک میکند تا ریسک معامله را به حداقل، و سود آن را به بیشترین میزان ممکن برسانند. در واقع معیار Risk to Ratio، با استفاده از قیمت ورودی، استاپ لاس و سفارش حد سود، روند صعودی و نزولی بالقوه هر معامله را اندازهگیری میکند. در ادامه به طور مفصل به بررسی این معیار در داموندمگ میپردازیم.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R، رابطه میان ریسک احتمالی و سود بالقوه موجود در هر معاملهای را مشخص میکند. اما منظور از ریسک (Risk) و ریوارد (Reward) چیست؟ درک مفهوم ریوارد، در دنیای تجارت و سرمایهگذاری بسیار ساده است. در واقع ریوارد، همان سودی است که انتظار داریم از معامله نصیبمان شود. این سود از تغییر قیمت (خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا) و یا درآمد حاصل از سرمایهگذاری (دریافت سود سهام)، به دست میآید.
اما در مقابل در دنیای معاملات، هر اتفاق غیرمنتظرهای که باعث تغییر در ارزش داراییهای مالی شود، به عنوان ریسک در نظر گرفته میشود. در دنیای ترید و سرمایهگذاری، ریسک در گروههای مختلف قرار میگیرد. در ادامه به برخی از مهمترین انواع ریسکهای معاملاتی اشاره میکنیم:
ریسک نقدشوندگی / Liquidity Risk
یک دارایی خوب باید قدرت نقدشوندگی Liquidity Risk بالایی داشته و سرمایهگذار در هر زمانی قادر به فروش آن دارایی باشد. در این نوع ریسک، معاملهگر نمیتواند در خارج یا داخل پوزیشن معاملهای را انجام داده و دارایی خود را بفروشد.
ریسک بازار / Market Risk
در برخی از موارد، میزان ریسک یک معامله از ابتدا مشخص نیست. به خصوص در بازار پرنوسان ارزهای دیجیتال که قیمتها به صورت لحظهای بالا و پایین میشوند. در مواردی این تغییرات قیمت بسیار شدید بوده و ممکن است کل بازار با کاهش ناگهانی قیمت مواجه شود. در Market Risk، ارزش کل بازار در زمان سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده و فرد دچار ضرر و زیان زیادی میشود.
ریسک همبستگی / Correlation Risk
بر اساس Correlation Risk ممکن است ارزش تمام سرمایهگذاریهای فرد در یک زمان و به طور ناگهانی کاهش پیدا کند.
ریسک سیاسی / Political Risk
بازارهای مالی به ویژه بازار ارزهای دیجیتال به شدت تحت تأثیر مسائل سیاسی، قوانین و مقررات جدید و اظهار نظرهای افراد تأثیرگذار قرار دارند. در سالهای اخیر شاهد نمونههایی همچون وضع قوانین جدید در مخالفت با ماینینگ کریپتوکارنسی در کشور چین و حتی اظهارنظرهای از مقامات غیرسیاسی اما بانفوذ مثل ایلان ماسک در مورد بیت کوین و شت کوینها، در پلتفرم توییتر بودهایم.
از آنجایی که در بازار ارزهای دیجیتال یا سایر بازارهای مالی، هیچ معاملهای بدون ریسک و با سود خالص انجام نمیشود، محاسبه نسبت ریسک به ریوارد و بررسی وضعیت سود و زیان معامله قبل از ورود به آن کاملاً ضروری و عاقلانه است.
بررسی مفهوم حد سود و ضرر
در هر معاملهای میتوان مقدار مشخصی را به عنوان بالاترین حد سود پیشبینی کرد، طبیعتاً معاملهگران با انجام معامله به دنبال رسیدن به این نقطه از سود هستند. اما در مقابل آن، به نقطهای که در آن معاملهگر در زمان سیر نزولی بازار از معامله خارج میشود، حد ضرر گفته میشود. به این ترتیب با در اختیار داشتن پارامترهای حد سود و ضرر معامله میتوانید به راحتی نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کرده و درباره انجام معامله تصمیمگیری کنید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
استفاده از استراتژیهای معاملاتی مانند نسبت ریسک به ریوارد تنها زمانی منطقی است که فرد از ابزارهای معاملاتی مانند توقف ضرر و سفارشهای سود استفاده کند. معاملهگران حرفهای قبل از انجام ترید و باز کردن یک پوزیشن جدید، با استفاده از تجزیه و تحلیلهای فنی، در نظر گرفتن سود معامله و پذیرش خطرات احتمالی، نسبت ریسک به ریوارد معامله را محاسبه میکنند. منظور از ریسک در اینجا، مقدار پولی است که معاملهگر در جریان انجام یک معامله از دست میدهد.
به عبارت دیگر شکافی که میان قیمت ورودی (entry price) و سفارش توقف ضرر (Stop Loss) یک معامله وجود دارد، نشاندهنده ریسک آن معامله است. قیمت ورودی نیز قیمت ارز دیجیتال مدنظر در لحظه انجام معامله خرید یا فروش آن است. به عنوان مثال ممکن است این عدد برای ارز دیجیتال بیت کوین برابر با 48 هزار و برای اتریوم برابر با 3.500 دلار باشد.
از طرفی ریوارد یا پاداش، سود بالقوه تعیین شده توسط معاملهگر را نشان میدهد، همچنین این امکان وجود دارد تا میزان ریوارد معامله را بر اساس فاصله قیمت ورودی (entry point) و سود هدف (profit target) اندازهگیری کنید. در نهایت نسبت ریسک به ریوارد، با استفاده از یک فرمول بسیار ساده و تنها با تقسیم ریسک بر پاداش معامله، به دست میآید.
- نتایج حاصل از فرمول ریسک به ریوارد
با جاگذاری دادههای معامله در این فرمول، سه حالت زیر به دست میآید:
- ریسک بیشتر از پاداش
- ریسک کمتر از پاداش
- ریسک مساوی پاداش
در صورتی که این نسبت از عدد 1 تجاوز کند، پاداش معامله از ریسک آن کمتر خواهد بود. بهتر است معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک به پاداش کمتری داشته باشند. این بدان معناست که پتانسیل سود معامله بیشتر از ریسک آن است.
مثالی از استفاده از این فرمول در معامله بیت کوین
معاملهای را با دادههای زیر در نظر بگیرید.
- قیمت ورودی: 50 هزار دلار
- توقف ضرر: 48 هزار دلار
- حد سود: 54 هزار دلار
جایگذاری دادهها در فرمول Risk to Reward Ratio: 5/0 = 000/4 ÷ 000/2 = (000/50 -000/54) ÷ (000/48 – 000/50)
نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با 5/0 است، برای اینکه این معامله به طور منظم سودآور باشد، لازم است این نسبت را بین 3/0 تا 5/0 نگهدارید.
نحوه عملکرد نسبت ریسک به ریوارد چگونه است؟
معیار نسبت ریسک به سود، به سرمایهگذاران کمک میکند تا بتوانند در معاملات خود ریسک از دست دادان دارایی را مدیریت کنند. جهت ثبت سفارش خرید، تنها کافیست به صرافی دیجیتالی مدنظر رفته و در پنل تریدینگ صرافی بر اساس استراتژی معاملاتی خود و تحلیلهای انجام شده Stop loss و Profit Target معامله را در یک نقطه منطقی تنظیم کنید.
توجه داشته باشید سطوح توقف ضرر و سود هدف را نباید به صورت تصادفی انتخاب کنید. چراکه تنها با مشخص کردن این دو پارامتر میتوانید نسبت ریسک به ریوارد معامله را محاسبه و میزان سودده بودن معامله را ارزیابی کنید.
اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
معاملهگران حرفهای در هنگام انجام معاملات خود به طور همزمان از ابزارها، استراتژیها و پارامترهای مختلف استفاده میکنند. به دلیل تعدد ابزارهای معاملاتی لازم است قبل از هر چیزی ابتدا کارکرد هر معیار را به خوبی درک کرده و با محدودیتها و اهمیت استفاده از آنها آشنا شویم. به همین منظور در ادامه به بررسی اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت Risk to Reward میپردازیم.
اهمیت استفاده از نسبت R به R
مهمترین مزیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد آن است که با استفاده از آن سرمایهگذار یا معاملهگر میتواند میزان ریسک سبد سرمایه خود را مدیریت کند. به این ترتیب با محاسبه نسبت RR و تجزیه و تحلیل بازار میتوانید دارایی خود را از ریسک بسیار بالا در مقابل سود بسیار کم یک معامله محافظت کنید.
محدودیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
طبیعتاً نسبت ریسک به ریوارد، به تنهایی تمام اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک معامله را در اختیار کاربر قرار نمیدهد. برای داشتن یک معامله موفق، باید در کنار نسبت RR از تکنیکها و ابزارهای معاملاتی دیگر نیز استفاده کنید، یعنی علاوه بر تعیین سطوح توقف ضرر و سود هدف، لازم است بتوانید میزان احتمال دستیابی به اهداف تعیین شده در سفارش را ارزیابی کنید.
یکی از اشتباهاتی که معمولاً اغلب معاملهگران روزانه مرتکب میشوند، آن است که این افراد قبل از تجزیه و تحلیل تمام جوانب معامله، نسبت ریسک به پاداش خاصی را برای معامله خود در نظر میگیرند. اما متأسفانه این موضوع سبب میشود تا بجای در نظر گرفتن ارزش رمز ارز مدنظر و شرایط بازار، معاملهگر پارامترهای توقف ضرر و سود هدف سفارش خود را بر اساس قیمت ورودی تنظیم کند.
انتخاب یک نسبت ریسک به پاداش مناسب، به عنوان یک اقدام متعادلکننده، این پیام را به معاملهگر میدهد که معامله قبل از رسیدن به نقطه توقف ضرر، شانس خوبی برای رسیدن به قیمت هدف دارد. جهت استفاده مؤثر از این نسبت، به یک طرح معاملاتی با شرایط زیر نیاز است:
- شرایط قابل قبول در بازار
- زمان و مکان ورود به معامله
- انتخاب درست پارامترهای توقف ضرر و قیمت هدف، بر اساس شرایط بازار
در هر صورت لازم است علاوه بر نسبت ریسک به ریوارد معامله، نسبتهای دیگر مانند Win to Loss Ratio و نقطه سر به سر (break-even) را هم در نظر بگیرد.
استفاده از شاخصهای فنی و نسبت R به R در افزایش سود
ورود به یک معامله بدون در نظر گرفتن نسبت ریسک به ریوارد و مدیریت درست اندازه پوزیشن، تنها ریسک و خطرات معامله را افزایش میدهد. معامله در بازارهای مالی سنتی و ارزهای دیجیتال نیازمند بهرهگیری از یک رویکرد سیستماتیک با هدف افزایش پاداش بالقوه بوده و جایی برای حدس و گمان نیست. جهت داشتن یک رویکرد مناسب لازم است به مراحل زیر توجه کنید.
نحوه تنظیم توقف ضرر بر اساس ریسک بازار
همانطور که گفتیم، اختلاف نقطه ورودی و سطح توقف ضرر، ریسک معامله را نشان میدهد. سطح توقف ضرر نقطه خروج شما از یک معامله است، به این معنا که معامله شما به صورت خودکار و با تحمل کمترین ضرر ممکن بسته میشود. پرایس اکشن (Price action) یا حرکت قیمت (Price movement) یک دارایی، ویژگی یک ابزار معاملاتی بوده و در طول زمان بر روی نمودار ترسیم میشود. در واقع ترسیم پرایس اکشن بر روی نمودار اعمال خریداران و فروشندگان بازار را نشان میدهد.
اگر نمودار زیر را با دقت ملاحظه کنید، متوجه میشوید که قیمت در چند ناحیه تکرار شده است. اگر بتوانیم حد ضرر معامله را از میان این سطوح حمایت و مقاومت تعیین کنیم، احتمال بازگشت دوباره قیمت به این نواحی بیشتر است.
در نمودار بالا مشاهده میکنیم که قیمت بیت کوین از سطح حمایتی قوی 30 هزار دلاری بالاتر رفته است. در نتیجه خرید از این سطح با ریسک کمتر از 30 هزار دلار، احتمال وین ریت (Win Rate) را افزایش میدهد.
رویکرد دیگر، استفاده از خط روند سطح حمایت یا مقاومت است، در اغلب مواقع، قیمت به موقع از این سطح به جای اول برمیگردد.
در نمودار بالا ملاحظه میکنید که چطور قیمت از خط روند سطح حمایت، به عقب برگشته است. همچنین کندل استیکهای موجود در نمودار نشان میدهند که قیمت از خط روند (Trend line) تصحیح شده و به طرف بالا حرکت کرده است. علاوه بر این نسبت ریسک به ریوارد برای هر معامله از 1:1 بالاتر است.
به جز خطوط استاتیک یا ترند سطح حمایت، اغلب قیمتها از سطوح داینامیک عبور میکنند. میانگین متحرک نمایی دوگانه (EMA) مثال بسیار خوبی از سطوح مقاومت و حمایت داینامیک است. در واقع EMA نوعی میانگین متحرک است که با قرار دادن وزن بیشتر بر روی آخرین پرایس اکشن، قیمتها را متعادل و هموار میکند.
به عنوان مثال، اگر قیمت به 20-Period EMA نزدیک شود، احتمال زیادی وجود دارد تا میانگین متحرک، به عنوان یک سطح حمایت یا مقاومت داینامیک عمل کند. در نمودار بالا قیمت، بالاتر از سطح حمایتی داینامیک حرکت میکند. در این موارد بهتر است حد ضرر را پایینتر از EMA 20 قرار دهید، به این ترتیب قیمت با نسبت ریسک به ریوارد 1:4 افزایش یافته و بالاتر میرود.
نحوه تنظیم سود هدف (Target Profit) با هدف کاهش میزان ریسک
بر اساس توصیه کارشناسان و یک اقدام کاملاً منطقی باید قبل از شروع معامله میزان ریسک و ضرر آن را محاسبه کنید. در قسمت قبل نحوه محاسبه ریسک با استفاده از سطوح حمایتی، مقاومتی و میانگین حرکت آموزش داده شد. تمام قواعد بالا برای اندازهگیری ریوارد (سود) معامله نیز کاربرد دارند. اگر قیمت به سمت بالا حرکت کرده و به هر سطح مقاومت قابلتوجهی برسد، احتمال واکنش در این سطوح قیمتی بیشتر میشود.
نمودار بالا مثال خوبی برای تنظیم سود هدف بر اساس سطوح مقاومت است. در این مثال، قیمت 40 هزار دلار، به عنوان یک نقطه معکوس قیمت، قابل توجه و معنیدار است، یعنی جایی که قیمت از آن پایینتر رفته و این سطح را معنیدار میکند. در نتیجه اگر BTC/USD را پس از عبور از قیمت 30 هزار دلار خریده باشید، سود هدف (Take profit) شما باید بر روی 40 هزار دلار تنظیم شود.
در بازار سرمایه ابزاری به نام فیبوناچی کاربرد زیاد داشته و معاملهگران با استفاده از آن اهداف احتمالی قیمت را شناسایی میکنند. بر اساس یک رویکرد مقدماتی، لازم است سطح توسعه (extension leve) را به عنوان “قیمت هدف” اصلی در نظر بگیرید.
نمودار بالا نشان میدهد که چگونه سطح توسعه فیبوناچی به عنوان یک نقطه معکوس برای قیمت اصلی عمل میکند. به عنوان مثال، اگر پس از شکست 61.8 درصدی سوئینگ لول خرید خود را نهایی کنید، سطح Take Profit اصلی باید در 161.8 درصد باشد.
نکات کلیدی در هنگام استفاده از نسبت R به R
نکات کلیدی در رابطه با معیار نسبت ریسک به ریوارد در بازار ارزهای دیجیتال به شرح زیر است:
- نسبت ریسک به ریوارد به تنهایی اطلاعات کافی در اختیار شما قرار نمیدهد.
- لازم است نحوه رسیدن به سطوح مختلف پاداش را با استفاده از این تکنیک معاملاتی آموزش ببینید.
- باید قبل از شروع معامله اطلاعات کافی در خصوص شرایط بازار جمعآوری کنید.
- لازم است یک برنامه معاملاتی معقول برای استفاده بهینه از نسبت ریسک به ریوارد داشته باشید.
- با اینکه ریسک به ریوارد یک ابزار عالی در بازارهای مالی است، اما برای مدیریت معاملات خود به استراتژی و ابزارهای دیگر نیز نیاز خواهید داشت.
نتیجه گیری
نسبت ریسک به ریوارد یکی از اصلیترین پارامترهای معاملاتی در بازارهای سرمایه و ارزهای دیجیتال است. این معیار در کنار سایر ابزارهای معاملاتی، به شما کمک میکند تا حد امکان میزان ریسک معامله را کاهش داده و سود مورد انتظار را در پایان معامله به دست آورید.
سؤالات متداول
چه زمانی از نسبت ریسک به ریوارد استفاده کنیم؟
استفاده از استراتژی معاملاتی نسبت ریسک به ریوارد، تنها زمانی منطقی است که از ابزارهای معاملاتی مانند توقف ضرر و سفارشهای سود استفاده کنید.
مهمترین مزیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
اصلیترین مزیت این معیار آن است که با استفاده از آن میتوانید میزان سود معامله را افزایش و ریسک سبد سرمایه خود را کاهش دهید.
چه زمانی فرمول نسبت ریسک به ریوارد نتیجه مناسبی دارد؟
معاملاتی که نسبت ریسک به پاداش کمی دارند، گزینه بهتری هستند. چراکه در این موارد پتانسیل سود معامله بیشتر از ریسک آن است.