در ابتدا باید بدانید که سبکهای مختلفی در تکنیکال (فنی یا نموداری) وجود دارد. در ابتداییترین شکل، تحلیل تکنیکال از دادههای تاریخی برای پیشبینی رفتار بازار در آینده استفاده میکند. اگر از جهات مختلف به تحلیل نموداری بنگریم، این استراتژی سرمایه گذاری بر اساس این مفهوم شکل گرفته است که تاریخ خود را تکرار میکند و این کار را به واسطه الگوهای قابل تشخیصی انجام میدهد.
- 1) منظور از تحلیل تکنیکال یا نموداری چیست؟
- 2) تاریخچه Technical Analysis
- 3) 3 اصل اساسی در تحلیل تکنیکال
- 4) چگونه با استفاده از تحلیل تکنیکال بازدهی معاملات خود را افزایش دهیم؟
- 5) چگونه تحلیل تکنیکال را یاد بگیریم؟
- 6) مفاهیم کلیدی را بیاموزید!
- 7) ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی؛ تکنوفاندامنتال
- 8) مزایا و معایب Technical Analysis
- 9) سرمایه گذاری فقط بر مبنای تحلیل تکنیکال چه خطراتی دارد؟!
- 10) تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
- 11) خلاصه نکات مهم
- 12) آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال pdf
وقتی کمی عمیقتر میشویم، متوجه خواهیم شد که بسیاری از مردم به صورت همزمان از چندین روش تحلیل تکنیکال استفاده میکنند! اغلب آنها حتی این روش را به صورت یک استراتژی ترکیبی، در کنار تحلیل بنیادی بهکار میبرند. در حالی که توانایی تجزیه و تحلیل نمودار قیمت از جهات مختلف یک مهارت محسوب میشود، اصلیترین مزیت سرمایه گذاری به روش تحلیل فنی این است که عواطف و احساسات انسانی را از بین میبرد. همانطور که میدانیم، ترس و طمع دو مورد از قویترین احساسات انسانی در بازارهای مالی محسوب میشوند. این حالات روانی، اغلب اوقات میتوانند روی تصمیمات سرمایه گذاری افراد تاثیر بگذارند اما در طرف مقابل، تحلیل تکنیکال روش مناسبی برای کنترل این احساسات است. پیشنهاد می کنیم مقاله شاخص ترس و طمع چیست؟ را در داموندمگ مطالعه نمایید.
منظور از تحلیل تکنیکال یا نموداری چیست؟
اگر از 10 فرد مختلف در مورد مفهوم تحلیل تکنیکال سوال کنید، بدون شک با مجموعهای از تعاریف متفاوت مواجه میشوید! با این وجود پاسخ اصلی ساده است؛ با تجزیه و تحلیل دادههای قیمتی گذشته یک دارایی مشخص، شما میتوانید روند فعلی بازار را شناسایی کنید.
به نظر شما از نظر تئوریک ارتباطی بین تحلیل تکنیکال و بنیادی وجود دارد؟ آیا واقعا این دو روش تحلیلی تفاوت زیادی دارند؟
برای پاسخ به این سوالها بیایید یک قدم به عقب برگردیم و ماهیت بازارهای مالی را بررسی کنیم. در بهترین شکل ممکن، این بازارها از لحاظ شفافیت اطلاعاتی، سازوکاری کاملا ساده و کارآمد دارند. دیدگاهها و نظرات مختلف افراد با اخذ تصمیمات سرمایه گذاری متفاوت در بازار نمایان میشوند. در واقع نیروی عرضه و تقاضا آن چیزی است که بر اساس ترکیبی از اطلاعات عمومی و نهانی، قیمتها را تغییر میدهد. به عنوان مثال، آن دسته از معامله گران تکنیکالی که از پارامتر حجم معاملات در فرآیند تحلیل خود استفاده میکنند، اغلب پیش از اخبار مهم جهشهای بزرگی را در حجم معاملات بازار مشاهده میکنند.
تاریخچه Technical Analysis
در طول سالهای گذشته، بحث دائمی در مورد مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی وجود داشته است. معامله گران مختلف در مورد اینکه کدامیک از این استراتژیهای تحلیلی بازدهی بیشتری نصیب سرمایه گذاران میکند، نظرات متفاوت و گاها متضادی دارند. همانطور که در بالا اشاره کردیم، این نظریه که تحلیل تکنیکال و بنیادی دو مفهوم کاملا متفاوت هستند، ممکن است کاملا درست نباشد! با این وجود، تاریخ نشان میدهد که در طول این سالها افراد برجسته فراوانی به عنوان پیشگامان Technical Analysis وجود داشتهاند که در ادامه مطلب به بیان نظریات برخی از آنها میپردازیم…
مانهیسا هامه (Munehisa Homma)
خاور دور برای صدها سال، گنجیه ارزشمندی از اطلاعات و استراتژیهای سرمایه گذاری بوده است. در قرن هجدهم، معامله گران ژاپنی برای خرید و فروش داراییهای مختلف از تحلیل تکنیکال استفاده میکردند. یکی از برترین افراد این حوزه در ژاپن قدیم، مانهیسا هامه بود. او که به عنوان یک اقتصاددان رفتاری نیز مطرح شده بود، چیزی را ایجاد کرد که امروزه بهنام نمودارهای ساکاتا شناخته میشود. البته در حال حاضر معامله گران این نمودارها را بهعنوان کندلاستیک یا همان نمودار شمعی میشناسند. اصطلاح «ساکاتا» نشات گرفته از نام زادگاه مانهیسا است. انتخاب این واژه، اشارهای ماندگار به نقش کلیدی او در توسعه و گسترش دنیای تحلیل تکنیکال است.
چارلز داو (Charles Dow)
شاید بیشتر بهخاطر ایجاد شاخص صنعتی داوجونز شناخته شود، اما در حقیقت چارلز داو پایهگذار تحلیل تکنیکی مدرن (به سبک امروزی) است. او با استفاده دادههای تاریخی شاخص داوجونز، مرتبا مقالاتی برای تشخیص بهموقع روندهای مختلف بازار مینوشت. این اغلب بهعنوان تئوری داو شناخته میشود؛ همان ایدهای که توسط ویلیام همیلتون مطرح شد!
ویلیام همیلتون (William P. Hamilton)
همیلتون یکی از تحلیلگران فنی پیشگام بود که از نظریه داو استفاده کرد. او بهمنظور کاهش ضریب خطای پیشبینیها، قوانین جدیدی به این تئوری اضافه کرد. ویلیام همیلتون اولین کسی بود که مفهوم «روند بلندمدت چهار ساله» که میتواند شامل امواج قیمتی کوتاهمدت روزانه، هفتگی و ماهیانه باشد را مطرح کرد. بسیاری ویلیام همیلتون را پدر تحلیل تکنیکال میدانند! هرچند پیشبینی او نسبت به سقوط بازار در سال 1929 کمی زودهنگام بود، اما او طی سالهای 1927 و 1928 نیز نگرانی جدی خود از آینده بازار را مطرح کرده بود.
در نهایت، همیلتون در تاریخ 21 اکتبر سال 1929 (3 روز پیش از ریزش بازار) بهعنوان آخرین بار به سرمایه گذاران هشدار داد. همین جریان مقدمهای برای ایجاد رکود اقتصادی بزرگ در دهه 1930 میلادی شد. در حالی که او تنها چند هفته بعد از ریزش بازار سهام در سال 1929 فوت کرد، میراث او تا به امروز زنده نگه داشته شده است…
جان مگی (John Magee)
در سال 1948 جان مگی به واسطه کتاب خود «تحلیل نموداری روندهای بازار سهام»، قواعد Technical Analysis را بازنویسی کرد. بسیاری او را تنها فردی میدانستند که صرفا بر اساس تحلیل فنی خرید و فروش میکرد. در واقع او روی تکرار تاریخ شرطبندی میکرد و در تشخیص الگوهای نموداری متعدد، بسیار توانمند بود. فهرست الگوهای نموداری مورد علاقه او از مثلثها تا پرچم، الگوی سروشانه و…، به مرور گسترش مییافت. او به طرز عجیبی و علیرغم پیشبینیهای دقیق با استفاده تحلیل نموداری، بسیاری از تصمیمات سرمایه گذاری خود را بر اساس احساسات شخصی اتخاذ میکرد!
او از 40 سالگی تا زمانی که فوت کرد یعنی 80 سالگی، به سیستم مشخصی رسید تا بتواند بر اساس سیگنالهای تکنیکالی خود سرمایه گذاری کند. بر خلاف سایرین که از ستایش نوشتههایشان در ستونهای روزنامهها لذت میبردند، مگی ترجیح داد که بدون توجه به نظرات دیگران، سبک تحلیل نموداری خود را شکل داده و بهینهسازی کند.
علاوه بر افراد مذکور، در طول قرنهای گذشته چهرههای مشهور دیگری نیز در دنیای تحلیل تکنیکال وجود داشتهاند. بهطور کلی از دهه 1800 میلادی تا به امروز، مفهوم اصلی تحلیل تکنیکال ثابت مانده است. حتی استفاده از دادههای گذشته برای پیشبینی روند قیمت در آینده و تشخیص سیگنالهای خرید و فروش، امروزه اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. کامپیوترهای پیشرفته قرن 21 میتوانند در کسری از ثانیه حجم عظیمی از دادهها را تحلیل نموده و اقدام به خرید یا فروش کنند.
3 اصل اساسی در تحلیل تکنیکال
احتمالا با افرادی مواجه شدهاید که پس از مشاهده یک تحلیل نموداری میپرسند: تحلیل تکنیکال دقیقا چیست؟!
با استفاده از این 3 اصل میتوانید بهترین پاسخ ممکن را به این افراد ارائه کنید.
همه چیز در قیمت نهفته است!
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، بهترین راه برای درک بازار مالی این است که بازار را محلی برای تبادل اطلاعات ببینید. این بازار منعکس کننده اطلاعات عمومی و نهانی است که هر کدام به نوبه خود بر تصمیمات سرمایه گذاری افراد تاثیر میگذارند. در نتیجه، قیمت لحظهای یک دارایی مثل ارز دیجیتال، انعکاس و برآیندی از تمام اطلاعات پیرامونی آن شامل وضعیت شرکت، صنعت، اقتصاد و سایر عوامل تاثیرگذار است. روش رایج برای توصیف این پدیده آن است که بگوییم تمامی این عوامل در قیمت فعلی بازار گنجانده شدهاند. از نظر تئوریک، قیمت هر اطلاعاتی را که لازم است بدانیم در اختیار ما قرار میدهد. بنابراین رصد قیمت و حجم معاملات بازار میتواند دیدگاه مناسبی از روند احتمالی در آینده به ما ارائه کند.
روند یا اینرسی بازار
اگر بهجای اصطلاح اینرسی واژه روند را بهکار ببریم، احتمالا مفهوم آن برای شما ملموستر است. یک نقل قول قدیمی در میان معامله گران وجود دارد که میگوید: روند دوست شماست؛ خواه نزولی، صعودی یا خنثی باشد! روندها معمولا تا زمانی که در لحظه «شکست قیمت» به چالش کشیده نشوند، ادامه خواهند یافت. این مفهوم برای معامله گران اهمیت ویژهای دارد. اگر معامله گران توانایی این را داشته باشند که در جهت روند معامله کنند و زمانی که ابزار تکنیکالی احتمال بالای برگشت روند را نشان میدهند از بازار خارج شوند، بخش عمدهای از مسیر تبدیل شدن به یک معامله گر تماموقت موفق را پیمودهاند.
بازارها در قالب امواج حرکت میکنند!
اگر روندهای کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت را در هر بازار و نموداری مورد بررسی قرار دهیم، موارد زیادی از نواحی که بازار دچار اشباع خرید یا فروش شده است را مشاهده خواهیم کرد. اینکه نوسانات بازارهای مالی را بهصورت موجهای صعودی یا نزولی ببینیم، دیدگاه کاملا منطقی است. به طور مثال فرض کنید یک خبر مهم در مورد خالق ارز دیجیتال «اتریوم» منتشر میشود؛ همین خبر میتواند موج جدیدی از عرضه و تقاضا را در بازار ایجاد کند و خریداران و فروشندگان زیادی را به میدان بکشاند. تصور کنید که یک قطعه سنگ را داخل لیوانی پر از آب بیندازیم. تا زمانی که حجم آب اضافی تخلیه شود و به یک تعادل جدید برسیم، آب داخل لیوان موج میزند. این قطعه سنگ در حکم عوامل تکنیکالی یا بنیادی است که منجر به تغییر در عرضه و تقاضای بازار و متعاقبا تغییر در قیمت داراییها میشوند.
ایده استفاده از امواج برای درک منطق تحلیل نموداری جالب است. معامله گران همواره بهدنبال سوار شدن روی موج بازار در کف قیمتها، همراهی با آن تا رسیدن به سقف و خروج بهموقع در قله هستند. بهنظر میرسد این توصیفی از دنیای ایدهآل یک موجسوار در بازار مالی است!
چگونه با استفاده از تحلیل تکنیکال بازدهی معاملات خود را افزایش دهیم؟
اگر مکالمات فعالان بازارهای مالی را شنیده باشید، اغلب اوقات در مورد مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در مقابل روش بنیادی با یکدیگر بحث میکنند. هر چند که هیچکس نمیتواند منکر نقش و جایگاه مهم تحلیل بنیادی در فرآیند سرمایه گذاری شود، اما تحلیل نموداری برای معامله گران کوتاهمدت و میانمدت اهمیت ویژهای دارد. با این حال، سوال اصلی این است که Technical Analysis چگونه میتواند به بهبود بازدهی معاملاتی شما کمک کند؟
در ادامه میخواهیم با ذکر چند پارامتر به پاسخ این سوال برسیم…
درک حرکات بازار
توانایی درک تصویر بزرگ و کلی (یا همان big picture) نوسانات یک شاخص یا دارایی نظیر بیت کوین، بسیار ارزشمند است. حتی در طول روندهای صعودی بازار، دورههای نوسانی و گاهی شدیدا نوسانی را تجربه میکنید. این نوسانات میتوانند در جریان یک روند صعودی بلندمدت رخ دهند و اغلب اوقات، فرصتهای خرید و فروش مناسبی در این نواحی بهوجود میآیند.
انضباط
ما بهسادگی تحت تاثیر عواطف انسانی شامل طمع و عمدتا ترس قرار میگیریم. این احساسات موجب میشوند شما از استراتژی منظم سرمایه گذاری خود پیروی نکنید. حتی اگر روش سرمایه گذاری مشخص و مکتوبی هم ندارید، نمیتوان از اهمیت پایبندی به نظم چشمپوشی کرد. در واقع باید متمرکزانه و صرفا بر اساس واقعیات معامله کنیم، نه بر مبنای احساسات!
شناسایی روند بازار
زمانی که با رویکرد تحلیل فنی به نمودار قیمت نگاه میکنیم، بررسی گذشته بازار و تشخیص روندهای در حال ظهور چندان دشوار نیست. حقیقت این است که تشخیص روند از همان ابتدای شروع، کار سادهای نیست؛ اما اگر بتوانید بهموقع روندها را شناسایی کنید، سود مناسبی در انتظار شما خواهد بود. هرچه بیشتر منتظر بمانید تا یک روند شکل بگیرد، سرمایه گذاری کمریسکتری خواهید داشت اما این رویکرد میتواند حاشیه سود شما را کاهش دهد. بنابراین مانند هر نوع سرمایه گذاری، تحلیل تکنیکال ابزاری برای ایجاد تعادل در نسبت پاداش به ریسک در فرآیند معامله گری شما است.
حد سود انعطاف پذیر
منظم بودن در دنیای معامله گری بسیار مهم است اما باید همواره انعطافپذیر بمانید. بهطور مثال، افزایش جزئی محدوده حد زیان زمانی که نشانهها از شکلگیری یک روند قوی خبر میدهند، کاملا منطقی است. با این حال اگر در معامله خود به حد زیان رسیدید، باید بهقدری منظم باشید که بدون هیچ تعللی از موقعیت خارج شوید.
جعبههای معاملاتی
در برخی منابع بهجای سرمایه گذاری در بازار سهام، ارز دیجیتال یا…، از اصطلاح معادل «جعبههای معاملاتی» استفاده میشود. این مفهوم بدان معنی است که شما باید هر نوع دارایی را مثل یک جعبه خالی تصور کنید که هیچ وابستگی و ارتباطی با آن ندارید. بنابراین اگر میخواهید یک دارایی مثلا ریپل را خریداری کنید، باید چنین دیدگاهی را به خود دیکته کنید که: این صرفا یک جعبه خالی است که من میخواهم در محدوده پایین بازار آن را بخرم و پس از رشد قیمت، آن را در محدوده بالا بفروشم.
هرچند گفتن این توضیحات آسانتر از انجام دادن آن است اما این یک روش کاربردی برای حذف هرگونه وابستگی احساسی یا رفتار ترجیحی در مورد یک دارایی خاص است. شک نکنید که همه ما دچار این احساسات میشویم!
صبر
همواره در علوم انسانی و دینی خواندهایم که صبر یک فضیلت اخلاقی است. صبور بودن در معامله گری هم یک ویژگی ارزشمند و کلیدی است. همه ما شرایطی را تجربه کردهایم که در معامله اخیر سود مناسبی داشتهایم و به دلیل سرخوشی ناشی از موفقیت، بلافاصله بهدنبال موقعیت معاملاتی بعدی هستیم؛ اما در همین وضعیت، سرمایه گذاران موفق بلندمدتی معمولا تمایل دارند که هیچ کاری انجام ندهند!
در واقع آنها لزومی برای خرید و فروشهای پیاپی نمیبینند و ترجیح میدهند در زمان مناسب، یعنی وقتی که روند جدیدی در حال شکلگیری است برای ورود به بازار اقدام کنند. همانطور که همیشه شنیدهایم: احمقها به راحتی از پول خود جدا میشوند…
بهطور کلی، چیزهای مختلفی وجود دارد که میتوانید از تحلیل فنی یاد بگیرید اما به جرات میتوان گفت، صبر و نظم مهمترین آنها هستند.
چگونه تحلیل تکنیکال را یاد بگیریم؟
زمانی که فرآیند آموزش تحلیل تکنیکال را شروع میکنید، بسیار وسوسه میشوید که به یکباره وارد بازار شده و از تمام ابزار و سیگنالهای معاملاتی آنها استفاده کنید. در ابتدا همه چیز آسان بهنظر میرسد؛ درک و یافتن سیگنالهای معاملاتی ساده است و شما به این نتیجه میرسید که با استفاده از تحلیل تکنیکال فقط سود میکنید و اصلا خبری از زیان نیست! اما ای کاش دقیقا بههمین سادگی بود…
قبل از اینکه استراتژی معاملاتی خود را کاملا به تکنیکال تغییر دهید، حتما مدتی در مورد مزایا و معایب این رویکرد تحلیلی تحقیق کنید؛ این یک امر کاملا ضروری است. نمودار قیمت و ابزار تحلیل نموداری همیشه در دسترس شما است و مطمئن باشید چیزی را از دست نخواهید داد؛ در عوض روی این موضوع تمرکز کنید که شما در شروع مسیر آموزش هستید و فعلا باید مفاهیم تحلیلی را یاد بگیرید تا بتوانید اطلاعات بازار را بهدرستی تفسیر کنید.
مفاهیم کلیدی را بیاموزید!
کلید اصلی برای موفقیت در تحلیل تکنیکال، تحقیق و یادگیری مفاهیم اصلی است. بیایید دوباره مفاهیمی که پیشتر ذکر شد را مرور کنیم:
- بازار مالی محل تبادل اطلاعات بسیار ارزشمند است.
- اینرسی بازار موجب حفظ روند جاری میشود.
- تاریخ بارها و بارها خودش را تکرار میکند.
اگر میخواهید یک تحلیلگر تکنیکال حرفهای باشید، حین تجزیه و تحلیل نمودار باید این سه مفهوم اصلی را بهخاطر داشته باشید. ممکن است برخی سرمایه گذاران بر خلاف روند معامله کنند اما بازار، بهشدت پتانسیل ایجاد حرکات غیرقابل انتظار در مواقع مختلف را دارد. در واقع اگر یک موقعیت معاملاتی بسیار مناسب را مشاهده کردید، باید بیشتر دقت کنید چون احتمال ایجاد نوسانات سنگین و ناگهانی در چنین مواقعی بالا است. ابزار تحلیلی مختلفی در تحلیل نموداری وجود دارند که برخی از آنها در موارد زیر خلاصه میشوند:
- روندهای قیمت
- الگوهای نموداری
- اندیکاتورهای حجم
- اندیکاتورهای مومنتوم
- اسیلاتورها
- سطوح حمایت
- سطوح مقاومت
- میانگینهای متحرک
زمانی که شما شروع به یادگیری تحلیل تکنیکال میکنید و بهمرور با شاخصهای مختلف آشنا میشوید، این ابزار میتوانند نقش مهمی در استراتژی معاملاتی شما ایفا کنند (البته اگر از آنها بهدرستی استفاده کنید).
ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی؛ تکنوفاندامنتال
اغلب سرمایه گذاران عبارت «روند دوست شما است» را شنیدهاند. این مفهوم در عین سادگی، بسیار کاربردی است. اگر بدون دانش تحلیل فنی به نمودارهای قیمت نگاه کنیم، ممکن است اغلب حرکات قیمت را تصادفی و بیمنطق ببینیم؛ اما حقیقت این است که راهی برای درک و تشخیص این حرکات بهظاهر جنونآمیز وجود دارد. بازارهای مالی نظیر ارز دیجیتال، در اساسیترین شکل خود نسبت به مفهوم و نواحی عرضه و تقاضا واکنش نشان میدهند. برخی معتقدند که پارامترهای تحلیل بنیادی بر اساس اطلاعات عمومی و نهانی، بلافاصله در قیمت یک دارایی اعمال میشوند. با این حال، برای کسانی که بهصورت بلندمدت سرمایه گذاری میکنند، ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی میتواند مفید باشد.
مزایا و معایب Technical Analysis
مانند هر استراتژی سرمایه گذاری، تحلیل نموداری نیز مزایا و معایب متعددی دارد. در واقع هیچ روش تحلیلی یک علم دقیق نیست و در این زمینه، باید موراد مختلفی را در نظر بگیریم.
مزایای استفاده از تحلیل تکنیکال
- در پیشبینی روندهای جاری و آینده بسیار مفید است.
- در تشخیص نقطه ورود و خروج از بازار به شما کمک میکند.
- سیگنالهای اولیه تکنیکالی شاید ریسک بالایی داشته باشند اما نشاندهنده تغییر روند بازار هستند.
- هزینه یادگیری تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی ارزانتر و فرآیند آموزشی سریعتر است.
- روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت شناسایی شده با استفاده از تحلیل نموداری، حاوی اطلاعات ارزشمندی است.
برای اینکه با استفاده از تحلیل تکنیکال بهترین نتیجه ممکن را بگیرید باید بهطور کامل با این مفهوم آشنا شوید، نحوه بررسی نمودار را یاد بگیرید و بتوانید روندهای در حال شکلگیری را شناسایی کنید. دوباره تکرار میکنیم که در کنار این موارد، داشتن نظم و تمرکز ضروری است.
معایب استفاده از تحلیل تکنیکال
- نحوه تحلیل نمودار قیمت توسط سرمایه گذاران مختلف، به دیدگاه و تفسیر فردی آنها بستگی دارد؛ بنابراین تکنیکال یک علم دقیق نیست!
- در نقطه مشخصی از یک نمودار قیمت و در زمانی مشابه، افراد مختلف میتوانند سیگنالهای معاملاتی کاملا متفاوتی (شاید هم معکوس) مشاهده کنند.
- شاخصهای بلندمدتی ممکن است بهمیزان قابل توجهی از تغییرات کوتاهمدت روند عقب بمانند.
- استفاده از Technical Analysis در مقیاس کوتاهمدت ممکن است درصد خطای تحلیل را افزایش دهد.
- ترسیم ابزار نموداری بهصورت دستی شاید خیلی دقیق نباشد.
بهطور کلی، در تحلیل نموداری نتایج استفاده از یک نوع ابزار تحلیل مشابه توسط افراد مختلف، لزوما یکسان نیست. همچنین الگوهای کلاسیک کاذب نظیر پرچم میتوانند ضررهای سنگینی ایجاد کنند. لازم به ذکر است که استفاده از شاخصهای مناسب برای شناسایی بهموقع تغییرات روند میتواند منجر به معاملات سوددهی (البته با در نظر داشتن ورود زود هنگام و ریسک بالا) شود. به همین دلیل است که اغلب افراد تمایل دارند از حداقل دو ابزار متفاوت تکنیکالی در استراتژی سرمایه گذاری خود استفاده نموده و بهمرور آنها را بهینهسازی کنند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
دادههای مورد نیاز برای تحلیل بنیادی یک دارایی نظیر یک ارز دیجیتال، فقط منحصر به اطلاعات عمومی منتشر شده توسط شرکت موسس و سایر تحلیلگران است. همیشه در پشت پرده اتفاقاتی رخ میدهند که ممکن است روی قیمت دارایی تاثیرگذار باشند اما توجه کنید که این موارد معمولا بهصورت عمومی اعلام نمیشوند! بنابراین گزارشات و اخباری که توسط خود شرکت یا موسس اعلام میشوند، اغلب محافظهکارانه و همراه با اطلاعات جزئی از برنامههای احتمالی آینده است.
توجه داشته باشید که دادههای بنیادی، اطلاعات یک دارایی در زمان مشخصی را منعکس میکنند و در نتیجه، امکان دستکاری در اطلاعات همیشه وجود دارد. اگر به مبحث بازارهای کارا و محل تبادل اطلاعات ارزشمند (یعنی خود بازارهای مالی) برگردیم، به این نتیجه میرسیم که پارامترهای بنیادی بهصورت لحظهای، در قیمتها اعمال میشوند.
بهطور کلی اگر در بازاری مثل ارز دیجیتال فعالیت میکنید، باید همیشه منتظر وقایع غیرمنتظره مثل اخبار قانونگذاری دولتها در مورد ارزهای دیجیتال، صرافیها، شبکهها و تکنولوژیهای جدید باشید. هرچند بازار نمیتواند بهسرعت این رویدادهای ناگهانی را هضم کند اما سرمایه گذاران بهموقع واکنش نشان میدهند و قیمت خودبهخود سطح مناسب را پیدا میکند.
سرمایه گذاری فقط بر مبنای تحلیل تکنیکال چه خطراتی دارد؟!
در حالیکه برخی معامله گران از موقعیتهای کوتاهمدت صرفا تکنیکالی سودهای مناسبی کسب میکنند، باید بدانید که این سبک معامله گری ریسکهای زیادی دارد که شامل موارد زیر است:
سوگیری تفسیری
حتی اگر اطلاعات مشابهی در اختیار تحلیلگران تکنیکال قرار دهیم، وجود درجهای از تعصب در جریان تفسیر نمودار غیرقابل انکار است. مثلا فرض کنید که نسبت به بیت کوین دیدگاه صعودی دارید؛ سپس یک حرکت نزولی کوتاهمدت در اثر رسیدن قیمت به یک ناحیه مقاومتی ایجاد میشود. در همین حین ممکن است شما این حرکت را بهعنوان یک روند جدید در نظر بگیرید. واکنش نشان دادن نسبت به یک حرکت نزولی یا صعودی کوتاهمدت خطرناک است، چون بهسرعت میتواند معکوس شود و در مسیر قبلی به حرکت خود ادامه دهد.
تعصب نسبت به یک ابزار تحلیل
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، افراد تمایل دارند که قبل از ایجاد تغییرات اساسی در سبد سرمایه گذاری خود، وضعیت داراییهایشان را بر اساس انواع و اقسام ابزار Technical Analysis ارزیابی کنند. آنها ممکن است برای آمادگی در مقابل تغییرات روند و تشخیص بهموقع آن، رویکرد کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت را در پیش بگیرند. بعضی از سرمایه گذاران صرفا آن چیزی را که میخواهند، میبینند و فقط روی آن جنبهای از تحلیل نموداری تمرکز میکنند که نتیجه آن با تصورات ذهنی آنها همسو باشد.
عدم توجه به تحلیل بنیادی
اگر شما صرفا بر اساس تحلیل تکنیکال و بدون هیچ توجهی به محاسبات بنیادی سرمایه گذاری کنید، فرقی ندارد دارایی شما سهام باشد یا ارز دیجیتال؛ در هر صورت ریسک سرمایه گذاری شما بالا است. در واقع منظور این نیست که لزوما بر اساس تحلیل بنیادی معامله کنید. بلکه باید بدانید کدام پارامترهای بنیادی میتوانند قیمتها را به حرکت درآورند.
توجه به روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت
اگر تجربه تحلیل نموداری در بازارهای مالی را داشته باشید، مطمئنا با شرایطی مواجه شدهاید که در جریان یک روند بلندمدت، حرکت مخالفی در قالب یک روند کوتاهمدت شکل گرفته است. برخی معامله گران بر اساس نوسانات کوتاهمدت سرمایه گذاری میکنند؛ در حالیکه سایرین رویکرد بلندمدت را بر میگزینند و صرفا از روندهای کوتاهمدت بهمنظور نوسانگیری یا ورود مجدد استفاده میکنند. با این حال، معامله گری بر اساس یک روند میانمدت یا بلندمدت قدرتمند مفید است؛ حتی اگر بهصورت معاملات کوتاهمدت انجام شود!
تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
بسیاری از افراد همواره میپرسند که آیا تحلیل تکنیکال واقعا کار میکند؟!
برای پاسخ به این سوال باید به دیدگاه شما نسبت به این مهارت رجوع کنیم. نظرات متفاوتی و کاملا متضادی در این زمینه وجود دارد که تقریبا تمام پاسخهای ممکن را پوشش میدهد. در واقع اگر شما اعتقادی به تحلیل فنی ندارید و بهطور کامل نسبت به آن متعهد نیستید، در این صورت تحلیل تکنیکال واقعا کاربردی ندارد.
اما اگر از ابزار تکنیکالی مشخصی استفاده میکنید، منظم و متمرکز هستید، در این صورت شانس بالایی وجود دارد تا بتوانید با استفاده از این رویکرد تحلیلی موفق شوید. لازم به ذکر است که امروزه ابزار تکنیکالی بسیار متنوعی (شامل میانگینهای متحرک، کندلاستیک، اندیکاتورهای حجم و…) در اختیار سرمایه گذاران قرار دارند و این موفقیت یا شکست، منحصر به ابزار خاصی نیست. همانطور که اشاره شد، نکته اصلی دیدگاه شما است.
بهعنوان یک سرمایه گذار، اغلب ما تمایل داریم که در جریان صعودها و نزولهای بازار واکنشهای شدیدی از خود نشان دهیم (اشاره به بحث هیجانات فردی در معامله گری). همانند دریاهای مواج، این سقفها و کفها در جریان روند اصلی ایجاد میشوند. در نهایت، قلهها و درهها به پایان رسیده و برآیند نیروی عرضه و تقاضا قیمت را به سطح درستی میرساند.
خلاصه نکات مهم
- مفهوم تحلیل نموداری در قرن هجدهم میلادی مطرح شد و از آن تاریخ به بعد، در میان معامله گران بازارهای مالی رواج یافت (در مورد قبل از این تاریخ، اطلاعات مشخصی در دسترس نیست).
- تحلیل تکنیکال بر این مفهوم استوار است که حرکات (الگوها) قیمتی گذشته بارها و بارها تکرار میشوند.
- بر اساس تحلیل نموداری میتوان روندهای جدید در حال شکلگیری را با استفاده از حرکات گذشته بازار شناسایی کرد.
- حتی اگر برخی افراد با فرضیه تکرارپذیری الگوهای قیمتی مخالف باشند، ما میدانیم که رفتار سرمایه گذاران تا حد زیادی قابل پیشبینی است.
- اینکه شما اعتقاد داشته باشید Technical Analysisدر واقع پیشگویی کردن است یا خیر، تفاوتی در واقعیت و کارایی آن ایجاد نمیکند؛ برای اثبات این گفتهها میتوانید چند نمودار قیمت را بررسی کنید!
- همه ما اطلاعات قیمتی مشابهی در اختیار داریم اما هنر اصلی، یادگیری نحوه تحلیل، درک نمودار و توانایی پیشبینی تغییرات قیمت دارایی در آینده است…
آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال pdf
مقاله آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال را به صورت pdf از لینک زیر دانلود کنید: